لحظه دیدار (اخوان ثالث )
لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام، مستم
باز می لرزد،دلم ، دستمبازگوئی در جهان دیگری هستم
هان!نخراشی بغفلت گونه ام را، تیغ!
های ، نپریشی صفاری ز لفکم را ، دست!
و ابرویم را نریزی ، دل!
ای نخورده مست
لحظه دیدار نزدیکست.
نظرات شما عزیزان: